ناز، کم کن دگرم حوصله ی ناز تو نیست
رمقِ رقص، به آهنگ و به هرساز تو نیست
عشوه ات معجزه می کرد و دلم می لرزید
دل ضعیف است دگر، طاقت اعجازتو نیست
آنقَدَر بال زدم آتش عشقت سوزاند
باله ی سوخته را همرهِ پرواز تو نیست
نظری کن به رُخ زرد و ترحّم بنما
ور نه پژمُرده شود، او که دمساز تو نیست
همصدا با تو شدن خواهش مرغ سحر است
ای دریغ از نفس ِآنکه، «هم آواز» تو نیست
تو خطا پوشی و ما خاطی و آلوده سخن
وای اگر غفلت ما ، قابلِ اغماض تو نیست
"رحیم فرقانی"
عمو رحیم...
برچسب : نویسنده : 3amurahim1 بازدید : 78